✿ツ اعتراض بابا جونی ✿ツ
وای قربونتون بره مامان جونی
امروز بابایی نرفت سر کار خودتون که میدونید برای چی
ای جونم مامان فداتون بشه که اینقدر دلبری میکنید
امروز با بابا جون کلا در حال بازی بودید
چقدم که این آقای بابا جون شما رو دوست داره
آخه تا میخوام قاززتون بگیرم یا دعوام میکنه یا تهدیدم میکنه
بـــــــه خـــــــــداااااحالا هر چی بگو سهم خودمه
بهلـــــــــــــــــــــــــــه
کلا اینکه بابایی عزیزو عشق مامانیتون امروز دو تا اعتراض اعلام نمودند
البته نه به این خشمی بیشتر اینجوری بود
بابا جونتون میخواد موزیک میم مثل مادر و بزاریم روی وبلاگتون
اما مامانی هر کار کرد نتونست کد سالمش و درست کنه
در نتیجه مامانه باهوش تصمیم گرفت موزیک دلنوشته از آلبوم بابایی آقای پرویز پرستویی بزاره
اما بابا جون تا شنیدش گفت :
این چیه مثلا وبلاگه بچه هاست غمناکه این عوضش کن شاد بزار...
مامانی هم مثل همیشه گفت چشم اما تا پیداش کنم همین باشه
اعتراض دوم
از اونجایی که مامانی از 8 سالگی توی کار دوبله کودک بوده دیگه حرف زدن عادی یادش رفته
واسه همین بابا جون امروز بهم گیر داد و گفت :
با بچه ها درست حرف بزن اینجوری باشه که اینا اصلا حرف زدن یاد نمیگیرن
در کل مامان جون امروز کلا ضایع شد الان افسردگی گرفتیم
البته بابایی الان دلداریم داد و گفت عشقم دوست دارم خیلی
و الان مامانی ذووووووق مـــرگ شد
آآآخ که مامان فدای خنده هاتون بشه عمر مامان
پ.ن : حرف های امروز بابایی :
آزی؟ بچه ها رو گاز نگیریا
- سهم خوم ومیگیرم
سهم تو فقط منم
بچه که شیر کوپنی نیست سهمیه بندی باشه
- یعنی من از بچه های خودم سهم ندارم ؟